منتشر شده در تاریخ 14دی سال 1396
@bazandish
✍️اشکان مقدم
بخش یکم
در روزهای اخیر شاهد رویدادهایی تازه در حوزه داستان #فلسطین بودیم که در شرایط امروز لازم است درباره آن ها بازتحلیل هایی ازجنس علوم انسانی را ارائه داد.
1. نوزدهم آذر، عدهای از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، اقدام به پاک کردن پرچم منقوش در حیاط دانشگاه کردند. آنان بیباکانه از این صحنه فیلم گرفتند(یا آمادگی چنین بازتابی را داشتند.).
2. چندی بعد، دکتر برخورداری رئیس دانشگاه علم و صنعت از برخورد قاطعانه، جدی و مطابق با قوانین داخلی دانشگاه با مسببین قضیه خبر داد.
3. انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در نامه ای به انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت، رفتار خاطئان را بیشرمانه، مذموم و در جهت تطهیر وجه دشمنان اسلام برمیشمرد و از دانشجویان ارزشی این دانشگاه به خاطر اقدام انقلابی رسم مجدد پرچم رژیم جعلی اسرائیل و آمریکای جنایتکار در معبر اصلی دانشگاه به خوبی قدردانی میکند.
4. نگارنده در پی این است که با بر شمردن همه این اتفاقات نشان دهد، که با وجود اینکه از جهت ظاهر این پاره رویدادها، زیبا به نظر نمیآیند، اما در مجموع میتوان نشان داد که جریان آرمان فلسطین در صورت گوش به زنگی اهل اندیشهی علوم انسانی بیشتر به آزادی نزدیک میگردد.
5. تاریخ به ما نشان میدهد که رژیم شوم اسرائیل از آغاز تشکیل هماره در پی این بوده است که با زدن نقاب مظلومیت نماییهایی تاریخی و نژادپرستانه به چهره، برای خود بهرهای از مشروعیت جهان روا و مورد پذیرش افکار عمومی دست و پا کند و لذا این مهم است که مبارزان با صهیونیسم از افتادن در ورطه این فریب بپرهیزند. اینبار نیز این گفتمان تکراری احمقانه از صهیونیستها صادر شد و از بیباکی آن چند دانشجو ستایش کردند. گویی در زمانی که انبوه انتقادات دوست و بیگانه از تصمیم اخیر ترامپ دامن صهیونیست ها را فراگرفته است، آنان فرصت پیش آمده را غنیمت شمردند.
6. در قرآن نیز گاهی میبینیم که گناهکاران برای تبرئه خود، به سرعت نقش متهم و شاکی را عوض میکنند و نقاب مظلومان را به چهره مینهند. ابلیس پس از خطای خود نسبت به خداوند میگوید: "رب بما أغویتنی لأُزینن لهم فی الأرض" و همسر عزیز مصر نیز زمانی که خود را در خطر بزرگترین آبروریزی ممکن یک زن پیش شوهر، مییابد میگوید: "ما جزاء من أراد بأهلک سوءاً".
7. نگارنده بر خلاف آنچه که غالبا گفته می شود، بر این باور است که رابطه فرم با محتوا، لابشرط نیست بلکه بشرطلا است. غالبا تصور بر این است دوگانی استوار میان فرم و محتوا وجود دارد که از بر هم کنش میان آنها منع می کند اما درست آن است که اگر چه فرم در آغاز مخلوق خصوصیات محتواست اما چندی نمیگذرد که فرم به نفی و اعدام و پنهان کردن محتوا میپردازد و لذا رابطهاش با محتوا بشرطلا میگردد. این تضاد زمانی حل میگردد که فرم از نو و نسبتا بیشتر در اختیار محتوا متولد گردد.
8. با این توضیحات بیان میکنم که محتوای عدالت طلبانه مبارزه با رژیم صهیونیستی باید از هرگونه جنجالهای فرمالیستی خود را رهایی بدهد تا بتواند زنده تر، پویاتر و پرخروش تر بجوشد. رسم پرچم رژیم صهیونیستی بر معابر از این نمونه فرمهای گمراه کننده و پوسیده است. در روزگاری که رسانه های پرصدای غربی همه کوشش خود را برای خفه شدن آرمان فلسطین در قلوب مسلمانان را فراهم میکنند، نزاعهای فرمالیستی آب ریختن در آسیاب این رسانه هاست. در پاسخ این رای نمیتوان ادعا کرد که چه اشکال دارد که هم در تنور محتوا بدمیم و هم فرم های کهنه را پاس بداریم؟ زیرا قبلا درباره رابطه بشرطلایی فرمی که از محتوا پس افتاده است، نسبت به محتوا توضیح دادیم. دقت کنید که هر اقدامی که افکار عمومی را مسائل اصیل فلسطین بازمیدارد، ممنوع است.
9. فراموش نکنیم که پذیرش مشروعیت سیاسی به عنوان یک کشور کاملا معمولی، اصلی ترین هدف رژیم صهیونیستی است. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه دقت خوبی به عمل آمده است که با رویکردی از هرمنوتیک انتقادی، از اطلاق لفظ کشور بر آنان بپرهیزد و لذا از آنجا که پرچم هر کشوری فرع وجود آن کشور است، رسم پرچم آبی و سفید بر روی معابر-حتی با انگیزههای عدالت طلبانه-یادآور ناخودآگاه پذیرش کشوری اسرائیل است که هرگز مورد پسند ما نیست.
بخش دوم
10. تصاویر گرفته شده از هفت دانشجوی علم و صنعت نشان میدهد که دو نفر از چهار دانشجوی خانمی(یعنی 50 درصد) که در شستن نقش پرچم شرکت داشته اند، چادری هستند. با این حساب روشن میگردد که ظاهرا مدل روشنی برای غرب زدگی افراطی در ایران که نسبت آن با مذهبیها و غیرمذهبیها را روشن کند، وجود ندارد. شگفتتر آن که اقدام این هفت نفر هرگز با یک ناآرامی سیاسی دیگر در کشور همراه نبوده است و حتی دقیقا در زمانی چنین رفتارهایی مشاهده شده است که دوست و بیگانه در دنیا، تصمیم ترامپ برای انتقال مرکز سیاسی رژیم صهیونیستی به بیت المقدس را ناروا توصیف کردهاند. این نیز مویدی بر این ادعای کسانی است که غرب گرایی های در ایران راخیلی تندتر از غربی ها میدانند.
11. نتیجه گیری: اگر چه گفتوگوها و وقایع ذکر شده در ابتدای یادداشت، طبق توضیح نگارنده نشان دهنده قوت یافتگی فرمالیسم ضدمحتوا در مبارزه صهیونیسم است، اما در مجموع میتوان امیدوار بود که جریان خردهرویدادهای تاریخی به سوی رشد و آزادی است. توضیح آنکه اگر چنین اتفاقی در دانشگاه علم و صنعت نمیافتاد، کسانی امثال من هرگز این فرصت را نداشتند که از برخی فرم های ضدمحتوا گلایه کنند؛ زیرا که خود قربانی داستان و متهم به سست عنصری در مبارزه با صهیونیسم میگشتند. اما اکنون که کسانی دیگر دست به اقدامی نسبتا رادیکال زدهاند، این فرصت برای اندیشمندان فراهم میآید که سبکبالتر فرمالیسمهای انحرافی را رسوا کنند بدون آنکه زیانهای آن را ببینند. اکنون باید هوشیارانهتر از پرداختن به مسائل فرعی بپرهیزیم و بکوشیم تا در فرمهایی تازهتر با راهنمایی علوم انسانی و نه با بیراهنماییگری علوم فنی دانشگاههای فنی در این مسائل سخن بگوییم.
@bazandish